شخصی

 

 

آن شب از فریاد تو شکستم....!

و تو ميخنديدي

به جهنم كه شكستي !

بغض راه نفسم را بست . . . !

و تو پژواك صداي محزون و پريشانم را نشنيده گرفتي !

شب بخير گفتم ،

و تو بي اعتنا به آغوش بازم . . . !

 گريه ميكنم

اما سكوت صدايم ميكند . . . صبور باش . . . ! التماس نكن . . . ! او تو را هرگز نديد . . . !

و من دلم سخت در حسرت ميماند . . . !

 

به خواب مرگ خواهم رفت و صبح فردا با بوسه خدا دوباره متولد خواهم شد ،

اما اين بار خالي از وجود تو . . .

سخت است اما به زودي تو فقط يك خاطره ، يك خيال ، يك افسوس خواهي شد . . . !


 

نوشته شده توسط زهرا در چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:,

ساعت 18:12 موضوع <-PostCategory-> | لینک ثابت


حالی داره...

 

بابت هر بی مهریت یک نشان می زارم به همین راحتی فقط یک تیغ

می خواهد و یک رگ فقط کافی است دنیات کو چک باشد ودلت تنگ

نمی دانی چه لذتی داره!هم آغوشی تیغ با رگ چند لحظه بعد............

درد .......... سوزش .......... خون ........ و در آخر مرگ.............

چند لحظه بعد کسی فریاد می زند: او مرده است مرده !من را به بهشت

راه نمی دهند به جرم خود کشی به جرم مرگ ولی مهم نیست............


 

نوشته شده توسط زهرا در چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:,

ساعت 18:10 موضوع <-PostCategory-> | لینک ثابت


همه جا رد پا دیدم


جای پای من و خدا...


به سخت ترین لحظه ها که رسیدم


فقط یک جای پا دیدم



گفتم:خدایا مرا در سخت ترین لحظه ها رها کردی؟



ندا آمد تو را در سخت ترین لحظه ها به دوش کشیدم...


 

نوشته شده توسط زهرا در سه شنبه 19 دی 1391برچسب:,

ساعت 16:41 موضوع <-PostCategory-> | لینک ثابت


هفت حقیقت پیچیده در مورد زنان...


 

نوشته شده توسط زهرا در شنبه 10 دی 1391برچسب:,

ساعت 11:0 موضوع <-PostCategory-> | لینک ثابت


عاشقانه تو را می ستایم...


 

نوشته شده توسط زهرا در شنبه 9 دی 1391برچسب:,

ساعت 10:52 موضوع <-PostCategory-> | لینک ثابت


شراب هم به مستی ام حسادت می کند
آنگاه که خمار یک لحظه
دیدن تو می شوم . . .
.
.
.
کجا هستی ؟ به آسمان نگاه کن ، بگذار دلخوشی ام این باشد که آسمانمان یکیست
.
.
.
حرف میزنی اما تلخ ! محبت میکنی ولی سرد !
چه اجباری است دوست داشتن من ؟
.
.
.
کاش جنس دلها از کاغذ بود نه از شیشه ! آری ، سوختن بهتر از شکستن است
.
.
.
پشت دیوار کج فاصله ها پنهانیم / غربت دل را به خدا میدانیم
گرچه دوریم ز هم با همه ی خاطره ها / به امید خبری تازه ز هم میمانیم


 

نوشته شده توسط در یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:,

ساعت 14:34 موضوع <-PostCategory-> | لینک ثابت


خاطره خشکیه...

 

- کاش یکی بود که توی کوچه ها داد می زد:
خاطره خشکیه، خاطره خشکیه
اونوقت همه خاطراتتو،همونایی که ارزش گرفتن دمپاییِ پاره هم ندارن می ریختم تو کیسه و می دادم بهش و می رفت ردِ کارش


 

نوشته شده توسط در یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:,

ساعت 14:30 موضوع <-PostCategory-> | لینک ثابت


بر لب دریای حسرت خانه ای دارم قدیمی

از تمام دار دنیا دوستی دارم صمیمی

گاه بیگاه یادی از ما میکند...

با مرامش شرمسارم میکند

 

 


 

نوشته شده توسط در پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:,

ساعت 16:55 موضوع <-PostCategory-> | لینک ثابت


زرنگی بسه

گیرم که از حصار کوتاه دلم ساده میپری،با دیوار بلند خیالم چه میکنی...؟


 

نوشته شده توسط در پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:,

ساعت 16:53 موضوع <-PostCategory-> | لینک ثابت


ارزش عشق

بخدا عشق به رسوا شدنش می ارزد

و به مجنون و به لیلا شدنش می ارزد

دفتر قلب مرا وا کن و نامی بنویس

سندعشق،به امضا شدنش می ارزد

گرچه من تجربه ای از نرسیدن هایم

کوشش رود به دریا شدنش می ارزد

کیستم؟باز همان آتش سردی که هنوز

حتم دارد که به احیا شدنش می ارزد

با دو دست تو فرو ریختن دم به دمم

به همان لخظه بر پا شدنش می ارزد

دل من در سبدی،عشق به نیل تو سپرد

نگهش دار،به موسی شدنش می ارزد

سالها...گرچه که در پیله بماند غزل

صبر این کرم به زیبا شدنش می ارزد


 

نوشته شده توسط در پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:,

ساعت 16:31 موضوع <-PostCategory-> | لینک ثابت


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد